۲۵ آذر ۱۳۹۷ - ۲۲:۴۶
کد خبر: ۵۹۰۰۹۳
در مسیر ملت‌سازی و امت‌سازی؛

یادداشت | تبیین وظایف راهبردی دولت‌های مدرن و علمای جهان اسلام

یکی از ابزار‌های نرمی که در عرصه ملت‌سازی و امت‌سازی می‌تواند یاری رسان دولت‌های مدرن باشد، صدور فتاوایی واحد و یکپارچه در یک واحد سیاسی خاص و مسلمین در واحد‌های سیاسی متکثر است.
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از اصلی‌ترین اهداف دولت‌های مدرن ملت سازی یا نِیشِن بیلدینگ (Nation building) است. در ملت سازی، تعصب به قومیت و زبان و آداب و رسوم و مذهب خاص، تبدیل به تعصب بر ملیت و زبان واحد می‌شود تا جلوی اختلافات اجتماع شکن گرفته شود. اختلافاتی که منجر به ناامنی فراگیر در سطح یک واحد سیاسی خواهد شد و طبعا وجود نا امنی، مانع توسعه و پیشرفت خواهد شد، چونکه امنیت بستر همه فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است، فعالیت‌هایی که منجر به مشارکت مردمی و دموکراسی، فعالیت‌های اقتصادی مردمی و مشارکت فرهنگی باثبات می‌شود.
از طرفی اسلام هم بر اساس نگاه امت محور خود علاوه بر پذیرش وجود شعوب و ملیت‌های مختلف که هر کدام وجوه مختلفی بر اساس زبان و ملیت متفاوت دارند، بر امت واحده بودن مسلمین تاکید دارد و راهبردش تشکیل امت واحده‌ای است که این امت واحده به مانند یک ید واحده و اتکا بر هویت یکپارچه و غیریت سازی با مستکبرین در برابر دشمن مشترک و اهداف استعماری آن دشمن ایستادگی کنند و مانع ایجاد صدمه و خدشه‌ای به این امت واحده شوند.
قرآن کریم در یکی از آیات می‌فرماید: ” یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ” حجرات/۱۳ ” اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بى‏تردید خداوند داناى آگاه است “
و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ ﴿۵۲﴾ فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُرًا کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ ﴿۵۳﴾ و همانا این امت شماست، امتی یگانه و من پروردگار شما هستم، از من پروا کنید؛ ولی آنان در کارشان میان خود اختلاف و تفرقه یافتند؛ هر گروهی به آنچه در دست دارد، شادمان است.
پس تشکیل دولت‌های مدرنی که در پی ملت سازی باشند و اختلافات اجتماع شکن را رفع کنند و بعد از ایجاد یک ملیت خاص با سایر ملت‌هایی که با آن‌ها در دین اسلام مشترک باشند و امت واحده را شکل دهند، هیچ تنافی با روح قرآن و اسلام ندارد و اسلام هم بر ملت سازی و امت سازی برای پشبرد اهداف جوامع اسلامی در جهت ایجاد امنیت فراگیر و باثبات و دستیابی به توسعه و پیشرفت در حوزه‌های مختلف، تاکید دارد.
اما چرا کشور‌های جهان اسلام چه دولت‌ها و مراکز قدرت و چه علما و مراکز علمی آن‌ها چندان توفیقی در این مسیر ندارند؟
قطعا این عدم توفیق، هم عوامل داخلی دارد و هم عوامل خارجی؛ اما اگر نقشه استکبار و دشمنان جهان اسلام را در سطح کلان و راهبردی متوجه نباشیم فهم درستی از عوامل داخلی و خارجی نخواهیم داشت و طبعا نخواهیم توانست، الگویی واقعی و عملیاتی برای ملت سازی و امت سازی داشته باشیم
از این رو ابتدا به صورت خلاصه نحوه شکل گیری دولت‌های مدرن در اروپا و نقشه آن‌ها برای سایر نقاط جهان را تبیین خواهیم کرد، بعد از آن به استراتژی و راهبرد دشمنان فعلی جهان اسلام در منطقه و حوزه جغرافیایی جهان اسلام خواهیم پرداخت و در نهایت هم به ارائه الگو و راهکار‌هایی جهت عبور از این وضعیت و دستیابی به وضعیت مطلوب ارائه خواهیم کرد.
تاریخچه و نحوه شکل گیری دولت مدرن در جهان مسیحیت
دولت مدرن یا سیستم دولت-ملت (Nation State) در جهان مسیحیت بعد از قراداد وستفالیا (۱۶۴۸) که به منظور پایان دادن به جنگ‌های یکصدساله مذهبی [۲]که سی سال از آن جنبه فراگیر داشت، به وجود آمد، قرارداد وستفالیا که بعد از یک جنگ فراگیر مذهبی به وقوع پیوست [۳]و حاصل آن سقوط امپراتوری روم و انشعاب آن به چند صد واحد سیاسی کوچک بود، نظامی را در عرصه جهانی بنا نهاد که به نظام یا سیستم دولت_ ملت [۴]معروف است.
تاکید اصلی در این واحد‌های سیاسی یا همان دولت- ملت، بر عناصر چهارگانه: جمعیت، سرزمین، حکومت و حاکمیت، قرار داشت. [۵]البته این سیستم دولت ملت در اروپا به وجود آمد و اروپاییان با هم قرار گذاشتند که دیگر در بین مسیحیان یعنی کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها جنگ نباشد و به جای اینکه با خود بجنگند این جنگ را به سایر نقاط دنیا بکشانند و از غنائم جنگی بهره ببرند.
در واقع با توجه به اینکه جمعیت و سرزمین رکن اصلی شکل گیری یک حکومت مقتدر به حساب می‌آمد و از آنجا که اکثر این واحد‌های سیاسی فاقد جمعیت زیاد و سرزمین گسترده از حیث وسعت و غنای سرزمینی از حیث منابع بودند، باعث شد که این کشور‌ها طمع به سایر مناطق و کشور‌ها داشته باشند.
آن‌ها برای استفاده از نیروی کار ارزان قیمت و استفاده از بازار مصرفی نیاز به جمعیت کشور‌های هدف داشتند.
ضمنا به شدت محتاج مواد خام اولیه موجود در سرزمین‌های آن کشور‌ها بودند. از اینرو دورانی شروع شد که به آن "دوران استعمار" می‌گویند. دورانی که رقابت اصلی بین قدرت‌های استعمارگر برای توسعه مستعمرات خود بود. در این دوران هر کس که از نیروی دریایی قویتری بهره می‌برد دارای قدرت بیشتری بود. [۶]در ابتدای این دوره قدرت دریایی اسپانیا به انگلستان و هلند منتقل شد. هلند به مدت دو قرن از رونق و تفوق مالی برخوردار و آمستردام به صورت یک مرکز معتبر تجاری و مالی اروپا درآمد در سال ۱۶۰۱ شرکت هند شرقی انگلستان و در سال ۱۶۰۲ شرکت هند شرقی هلند به وجود آمد تاسیس این شرکت‌ها دوره اقتصادی جدید یا عصر مرکانتیلیسم بود که از نظر اقتصاددانانی مانند والرشتاین مادر تحولات دیگر محسوب می‌شود هر کشوری که در این دوره به موفقیت اقتصادی دست یافت پیشرفت‌های بعدی خود را هم تضمین کرد دولت ملی به هنگام و صنعت به موقع در این کشور‌ها رشد یافت در حالی که کشور‌های اروپای شرقی به دلیل دور بودن دریا‌ها یا هر دلیل دیگری تا قرن بیستم به این موفقیت‌ها دست نیافتند به هر دلیل همکاری هلند و انگلستان برای استعمار سرزمین‌های دیگر شروع شد در سال ۱۶۰۷ انگلیسی‌ها در ویرجینیا و در سال ۱۶۱۲ هلندی‌ها در نیویورک (ایالات متحده آمریکای امروزی) مستقر شدند. [۷]راهبرد دشمنان جهان اسلام
با بررسی تاریخ متوجه خواهیم شد که تمام جهان و مخصوصا جهان اسلام و بالاخص مناطق مهمی همچون غرب آسیا، آسیای مرکزی، جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا همواره آماج استعمار به شیوه‌ها و اشکال مختلفی بوده است.
راهبرد جهانی استعمارگران و دشمنان جهان اسلام به رهبری آمریکا، ایجاد ثبات و امنیت در حوزه تمدنی خودشان است.
بدون تردید توسعه و پیشرفت تکنولوژیکی، جذب سرمایه‌های مادی و معنوی، جذب نخبگان تراز اول جهانی که به عنوان منابع انسانی عامل پیشرفت و حفظ اقتدار یک تمدن محسوب می‌شود و سایر مولفه‌های تمدن ساز، در سایه امنیت و ثبات و آرامش حاصل می‌شود؛ لذا حفظ امنیت و ثبات در حوزه تمدنی آتلانتیک، اولویت اول پیشران این تمدن یعنی آمریکاست.
اما این مهم بدون عنایت به رفع و مدیریت موانع تمدنی که توانایی رقیب شدن در برابر این حوزه تمدنی را دارند ممکن نیست.
از این رو راهبرد منطقه‌ای آمریکا برای حفظ امنیت و ثبات حوزه تمدنیِ آتلانیسیستی، چیزی نیست جز بی ثبات سازی ساختاری و ایجاد ناامنی مداوم در حوزه تمدنی، اورآسیا و جهان اسلام، در واقع آن‌ها با این راهبرد، مانع شکل گیری هر تمدن جدیدی می‌شوند که توانایی رقابت با آن‌ها را داشته باشد. آن‌ها به خوبی از اهمیت این حوزه و تاریخچه تمدنی و عقبه تعاملاتی آن آگاهند.
اگر بخواهیم یک تعریف دقیقی از راهبرد منطقه‌ای آمریکا یعنی بی ثبات سازی، ارائه کنیم، می‌توان اینگونه گفت:
بی ثبات سازی متضمن ترکیبی از ابزار‌های نظامی، دیپلماتیک، اقتصادی، اجتماعی و ایدئولوژیک است، اما هدف اصلی سیاسی است. در واقع مقصود از بی ثبات سازی ایجاد تحریکات حاشیه‌ای نیست بلکه هدف از طراحی آن ایجاد تغییرات عمده در رفتار دیپلماتیک یا برداشت دولت مقصد است. [۸]این راهبرد بی ثبات سازی و ایجاد ناامنی در جهان اسلام از طریق سیاست‌ها و راهکار‌های مختلفی اعمال می‌شود که مهترین آن‌ها عبارتند از:
ایجاد اختلافات قومی (مثلا با روی کار آوردن آتاترک در ترکیه، فاروق در مصر و رضاخان در ایران که هرسه نظامی و مامور اشاعه ناسیونالیسم افراطی بودند، تا مدت‌ها پان عربیسم، پان ترکیسم و پان ایرانیسم عامل واگرایی و تفرقه و اختلاف بین سه کشور مهم، ایران، ترکیه و مصر شده بود) [۹]ایجاد اختلافات مرزی و جغرافیایی (مثلا ایجاد اختلافات مرزی که بین عراق و ایران ایجاد کردند و یا بین امارات و ایران بر سر جزایر سه گانه ایجاد می‌شود)
ایجاد اختلافات مذهبی و رشد گروه‌های بنیادگرایی همچون القاعده، داعش و سایر گروه‌های تکفیری (با حمایت از گروه‌های افراطی در افغانستان، پاکستان، عربستان واخیرا هم در عراق و سوریه جنگ مذهبی را بر مردم منطقه تحمیل کردند. [۱۰]وقتی این منازعات ساختاری، مرزی، قومی و مذهبی تشدید می‌شود و به جنگ و ناامنی و بی ثباتی مد نظر آن‌ها تبدیل شود، به بهانه تامین امنیت این کشور‌ها حضور آمریکا و انگلیس و فرانسه توجیه می‌شود. در واقع حربه آن‌ها این است که کشور‌های کوچک را همواره از ایران و مصر و ترکیه به عنوان کشور‌های بزرگ منطقه بترسانند و از این طریق خود را حامی و پشتیبان آن‌ها معرفی کنند.
بعد از بررسی تاریخچه شکل گیری دولت مدرن و اهداف راهبردی دشمنان جهان اسلام از گذشته تا حال، در ادامه به تبیین وظایف راهبردی و مشترک دولت‌های مدرن و علمای جهان اسلام در عصر حاضر برای ملت سازی و امت سازی خواهیم پرداخت؛ و آنرا در دو بخش وظایف راهبردی دولت‌های مدرن و وظایف راهبردی علمای جهان اسلام تبیین خواهیم نمود.
وظایف راهبردی دولت‌های مدرن
۱- محدودیت سازی برای فعالیت گروه‌های بنیادگرا و سایر گروه‌های تفرقه انگیز
ابتدا باید عنایت داشت که بنیادگرایی یا فاندمنتالیسم (Fundamentalism) نسبتی با حقیقت اسلام ندارد، چون در ذات اسلام تاکید بر نوگرایی و علم و عقلانیت و آزادی و احترام به ادیان ابراهیمی و ... نهفته است. اسلام با تعصب بی جا نسبت به سنت‌های خرافی و غیر اصولی اسلام که ریشه در افراط گرایی و تحجر دارد، میانه‌ای ندارد.
اما طبعا تا وقتی که گروه‌های بنیادگرای افراطی متحجر، آزادانه به فعالیت در کشور‌های هدف می‌پردازند و از بین نیرو‌های حاضر در آن کشور‌ها یارگیری می‌کنند، نمی‌توان به وحدت و یکپارچگی مورد نیاز برای ملت سازی و امت سازی امیدوار بود، بسیاری از این گروه‌ها دارای مجوز رسمی دولت‌های متبوع خود هستند و آزادانه فعالیت رسمی می‌کنند.
علاوه بر گروه‌های بنیادگرای مذهبی سایر گروه‌هایی که بر اختلافات قومی و مرزی و ... پافشاری دارند نیز باید محدود شوند؛ لذا یکی از کار‌های ابتدایی و اصلی دولت‌ها باید ایجاد محدودیت برای این نوع فعالیت‌ها باشد. این محدودیت سازی و منع فعالیت هم باید در عرصه آموزشی باشد هم عرصه رسانه‌ای و فضای مجازی و هم عرصه فعالیت‌های مذهبی تفرقه انگیز
۲- تنبیه و مجازات دولت‌هایی که از بنیادگرایی حمایت می‌کنند
در راستای سیاست محدودیت سازی و جلوگیری از فعالیت‌های گروه‌های بنیادگرا، باید با دولت‌هایی که حامی گروه‌های تکفیری و بنیادگرا هستند برخورد کرد و آن‌ها را مجازات نمود، دولت‌هایی که متاسفانه بعضا بر پایه بنیادگرایی شکل گرفته اند و از دولت مدرن که مشارکت مردمی در آن‌ها بالاست بی بهره اند. این دولت‌ها بزرگترین آسیب هم در جهت ملت سازی و هم در جهت امت سازی اند، دولت‌هایی که با حمایت مستقیم دشمنان جهان اسلام، دست به هر کاری می‌زنند و عامل تفرقه انگیزی در بین ملت‌های مسلمان و امت اسلامی اند. این تنبیه هم می‌تواند در قطع روابط دیپلماتیک باشد و هم قطع سایر روابط تا آن دولت با جریان اصلی جهان اسلام در جهت پیشبرد توسعه و پیشرفت و مدرن سازی همراه شود.
۳- ایجاد سیستم یکپارچه آموزشی
تجربه کشور‌های غربی نشان میدهد که ایجاد یک سیستم آموزشی واحد بر اساس یک زبان رسمی و تاکید بر عناصر ملی مثل پرچم واحد و سرود ملی واحد و سایر مولفه‌های وحدت آفرین در یک فرایند آموزشی واحد، کمک شایانی به ملت سازی می‌کند. این سیستم آموزشی باید به گونه‌ای طراحی شود، که بر تمامی موارد مشترک بین ملت‌های مسلمان تاکید کند. چون بسیاری از مسائل اختلافی هیچ ریشه دینی ندارند، بلکه صرفا آداب و رسومی قومیتی و گروهی هستند که می‌توان با یک کار نرم در سیستم آموزشی واحد آن‌ها را به تدریج حذف و به یک جهت و سیستم یکپارچه آموزشی کشاند. سیستمی که تاکید در آن بر هویت سازی مشترک اسلامی و غیریت سازی مشترک با مستکبرین و دشمنانی که نقشه نابودی جهان اسلام را دارند، باشد.
در پایان اشاره میکنیم که تجربیات کشور‌های مختلف من جمله ایران بعد از انقلاب در راستای تحقق ملت سازی و کنترل و محدودیت برای افکار و گروه‌های تفرقه انگیز در سطح ملی و منطقه‌ای می‌تواند تجربه بسیار راهگشایی برای سایر دولت‌ها باشد.
وظایف راهبردی علمای جهان اسلام
آنچه تاکنون برشمردیم وظایف دولت‌های مدرن بود، این وظایف را می‌توان در شمار راهکار‌های سخت قرار داد که برعهده دولت‌ها به عنوان زمینه ساز و بسترساز، ملت سازی هستند، اما علمای جهان اسلام نیز وظایفی دارند که آن‌ها را در شمار راهکار‌های نرم باید قرار داد، قطعا وقتی این دو ساحت سخت و نرم در کنار هم قرار گیرند و فعالیت مشترک با اهداف راهبردی مشترک را داشته باشند، به آن اهداف خواهیم رسید. برخی از مهترین این وظایف عبارتند از:
۱. معرفی اهداف راهبردی دشمن به جوامع اسلامی
علمای جهان اسلام به عنوان مرابط و مرزداران عقیدتی جهان اسلام، نقش بی بدیلی در شناخت نقشه‌های پیچیده استعمار و معرفی آن‌ها دارند. مخصوصا پیچیدگی‌هایی که استعمارگران فعلی دارند. علما باید با هوشیاری دقیق و زمانه شناسی عمیق، چهره دشمن و نقشه‌های آنرا برای ملت‌های منطقه آشنا کنند و با هر طرح و نقشه‌ای که به ملت سازی و امت سازی جهان اسلام ضربه وارد کند، مقابله کنند.
حتی می‌توان با تشکیل یک مجمع عمومی از بین علمای جهان اسلام و برگزاری مستمر جلسات آن، به رصد فعالیت‌های دشمن و معرفی آن فعالیت‌ها پرداخت، بدون شک این کار کمک شایانی به دولت‌ها هم خواهد کرد. تجربه نشان داده است که هر زمان ملتی از علمای بیدار و احیاگر و روشن ضمیر و بابصیرت برخوردار بوده، آن ملت اسیر نقشه‌های بیگانه و دشمنان نشده است. نمونه اش تجربه انقلاب اسلامی و سایر نهضت‌های پیش از آن.
۲. کمک به دولت‌ها در معرفی اسلام اعتدالی
اسلام اعتدالی برگرفته از قرآن و سنت رسول الله ص اسلامی است که ریشه در اصول (نه بنیادگرایی) و زایش در زمانه دارد، اسلامی که با تکیه بر قران و سنت رسول الله، تاکید بر تعقل، تدبر، تامل، مشارکت، نقش مردم در حکومت داری و ... دارد. معرفی این اسلام برای دشمنان ما بسیار هزینه زاست. دشمنان ما در قالب پروژه شرق شناسی به گونه‌ای اسلام را معرفی کرده اند که اسلام دینی: کشورگشا، خشونتگرا و طرفدار شهوات جنسی است. وقتی اسلام اعتدالی معرفی شود، هم ملت‌های خودمان و هم سایر ملل به سمت آن گرایش بیشتری خواهند داشت و این اسلام عامل زندگی مسالمت آمیز و تقریب و تالیف قلوب خواهد شد.
جالب است وقتی بعد از انقلاب اسلامی اسلام اعتدالی معرفی شد و در آن کشورگشایی و نسل کشی و خشونت گرایی و مسائل شهوانی نبود، باعث شد که بسیاری از ملت‌ها علاقه‌مند به این نوع اسلام شوند و گرایش به اسلام بسیار گسترده شد؛ لذا دشمنان ما با ایجاد و حمایت از گروه‌های تکفیری همچون داعش که کشورگشایی و خشونتگرایی و جهاد نکاح را تبلیغ و انجام میداد ضربه سهمگینی بر اسلام اعتدالی زدند، اما بحمدالله با اعلام انزجار اکثر علمای اسلامی و مبارزه جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت با این گروه‌های تکفیری، مجددا آبرو و عزت اسلام اعتدالی بر همگان اثبات شد؛ لذا علمای اسلام باید در امر معرفی این اسلام در قالب اجرای طرح‌های مشترک آموزشی و فراگیر، و همینطور بهره گیری از فضای مجازی، بیش از گذشته کوشا باشند.
در این راستا تربیت زنان به عنوان مادرانی که نقشی حیاتی در تربیت فرزندان خود دارند بسیار حیاتی است.
یعنی هم سیستم آموزشی را و هم سیستم خانواده را به خدمت بگیریم تا بتوانیم با معرفی اسلام اعتدالی به ملت سازی و امت سازی کمک کنیم.
۳. ایجاد شورایی برای صدور فتاوای مورد نیاز ملت سازی و امت سازی
یکی از ابزار‌های نرمی که در عرصه ملت سازی و امت سازی می‌تواند یاری رسان دولت‌های مدرن باشد، صدور فتاوایی واحد و یکپارچه در جهت تقریب و تالیف قلوب بین مسلمین در یک واحد سیاسی خاص و مسلمین در واحد‌های سیاسی متکثر است.
یعنی ممکن است یک فتوا در کشوری خاص مشکل قومیتی و اختلافات مذهبی بین دو گروه و دو قوم را حل و فصل کند، کما اینکه یک فتوا می‌تواند مشکلات بین دو کشور اسلامی را حل و فصل کند.
از این رو این شورای فتوا با شکل گیری و صدور فتاوای متناسب با اهداف راهبردی دولت‌های مدرن در جهت ملت سازی و امت سازی، می‌تواند به تدریج به سمت تشکیل شورای قضایی برای رفع دعاوی اختلافی بین ملت‌های مسلمان حرکت کند و جهان اسلام را از وجود دخالت‌های سازمان‌هایی که بر اساس اهداف و قوانین دشمنان اسلام طراحی شده اند، بی نیاز کند.
جمع بندی
بدون شک اسلام اعتدالی هیچ مشکلی با ملت سازی درون هر ملت و به تبع آن امت سازی بر اساس همکاری‌ها و اتحاد‌های بین کشور‌ها و دولت‌های مدرن ندارد.
در این مسیر نقش دولت‌های مدرن و البته علمای جهان اسلام در همکاری متقابل و مشترک در ساحت‌های سخت و نرم و بهره گیری از امکانات سخت و نرم، بسیار راهگشاست. ایندو قدرت سیاسی و مذهبی با کنار هم قرار گرفتن می‌توانند در ایجاد سیستم یکپارچه آموزشی برای معرفی اسلام نا و ایجاد موانع و محدودیت برای بنیادگرایی، کمک شایانی به یکدیگر داشته باشند.
به امید روزی که جهان اسلام با ایجاد دولت‌های مقتدر و مراکز علمی گسترده و فراگیر، ملت‌هایی قوی و امتی مقتدر و پیشرفته و توسعه یافته داشته باشد. /۹۱۸/ی۷۰۱/س
محمدعلی رنجبر
منابع
[۱]. دانش آموخته حوزه علیمه قم، دکترای علوم سیاسی موسسه امام خمینی ره، مدیر اندیشکده مبین
[۲]. این جنگ‌ها از سال ۱۶۱۸ شروع و تا سال ۱۶۴۸ ادامه داشت.
[۳]. جنگ‌های سی ساله مذهبی
[۴]. Nation State
[۵]. قوام، عبدالعلی، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، تهران، سمت، چاپ چهاردم ۱۳۸۷، ص ۲۰
[۶]. دانشنامه سیاسی- داریوش آشوری-نشر مروارید- چاپ شانزدهم ۱۳۸۷- ص۲۹
[۷]. see: Frederic Mauor, L Expansion Europeenne, vol. ۱: ۱۶۰۰-۱۸۷۰, Paris, PUF. ۵-۸۷.
[۸]. گراهام ایوانز، جفری نونام، فرهنگ روابط بین الملل، حمیرا مشیرزاده، نشرمیزان، تهران، ۱۳۸۱، ص ۱۹۵
[۹]. ر. ک، دیوید فرامکین، صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد، حسن افشار، نشرماهی، تهران، ۱۳۹۵، صص ۲۵-۱۰۰
[۱۰]. ر. ک، دیوید فرامکین، صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد، حسن افشار، نشرماهی، تهران، ۱۳۹۵، صص ۲۵-۱۰۰
ارسال نظرات